مبانی سبک زندگی
بنابراین دین در گام نخست با ارائه جهان بینی و ایدئولوژی، زیربنای شکلدهی به زیست دیندارانه را میسازد، در مرحله بعد دین با ارائه آداب و دستورالعمل های خاصی برای همه ابعاد زندگی انسان در حقیقت به دنبال شکلدهی به نوع خاصی از زیست انسانی است. دستورالعمل های اخلاقی و حقوقی و فقهی دین در واقع به منظور ارائه الگویی از زیست دینی و خداپسندانه است.
دستورالعمل هایی که در حوزه پوشش، خوراک، آرایش، رفتار با خانواده، رفتار با همسایگان، رفتار با هم کیشان و غیر همکیشان، تعاملات و ارتباطات بین الادیانی و بینالمذاهبی در دین مطرح شده است، همگی برای ساختن سبک زندگی دینی است. به تعبیر دیگر سبک زندگی هر کسی متاثر از اهداف یا هدف غایی اوست. هدف غایی و نهایی هر کسی به صورت طبیعی، آداب متناسب با خود را بر فرد الزامی می کند. یعنی الزامات رفتاری و انضباط خاصی را پدید می آورد.
تناسب مبانی با سبک زندگی
مثلا کسی که میخواهد در یک رقابت سنگین علمی مانند کنکور شرکت کند، اگر در این هدف جدی باشد، آرایش فعالیت های خود را به تناسب آن تغییر می دهد. برای آنکه فکرش پراکنده نباشد دغدغه های مزاحم را دور می کند. از خواندن روزنامه و رمان پرهیز میکند. برنامه غذایی خود را کنترل می کند. محیط آرامی را برای مطالعه انتخاب میکند. روابط خود را محدود میسازد. مهمانی نمیرود و مهمان نمی پذیرد و تلفن همراه خود را در ساعات مطالعه خاموش می کند.
اکنون کسی را بررسی کنید که هدفش در زندگی به دست آوردن لذت بیشتر است. اگر این هدف جدی شده باشد، آداب و انضباط خاص خود را پدید میآورد. مثلا آن فرد روی موضوعاتی فکر نمیکند. از مشکلات مردم خبر نمی گیرد. ابزارهای سرگرمی و لذتجویی خود را تهیه میکند. در دعواها و درگیری ها دخالت نمیکند و برخی از روابط را حذف میکند.